.....من از آن روز که در بند توام آزادم
در این برهوت بی عشقی.....
در
این دنیای بدون دوستی و امید
در این دنیایی که هر کس عشق را با داشتن یک ابنات خرسی هم معنا می کند من
عشق را ...
من عشق را دوست داشتن تو و دوستانم معنا می کنم
من عشق را دوست داشتن خدا و بندگان او
معنا می کنم
در این برهوت بی عشقی که عشق کلمه ای ست در دایره ی لغات انسان ها پیش پا
افتاده
من عشق را برای یک نفر بزرگ می دانم
من عشق را لایق تمام دوستانم می دانم
و تا همیشه عاشق می مانم.....
چون عشق من تا بی نهایت باقی ست......
(پیوست یادداشت قبلی که هی گفتین...... ): ....)
نوشته شده در دوشنبه 89/4/28ساعت
7:28 عصر توسط نگین نظرات ( ) | |
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |