سفارش تبلیغ
صبا ویژن


.....من از آن روز که در بند توام آزادم

غر

غر


غر

غر

غر


غر


غر


غر


غر


غر


غر


غر


غر


غر


غر


غر


غر


غر


غر


غر

غر


غر


غر


غر


غر


غر


غر


غر


غر


اخیش خالی شدم دلم می خواست یه عالمه غر بزنم ....
D:..یه عالمه.....((:

نوشته شده در شنبه 89/5/2ساعت 7:36 عصر توسط نگین نظرات ( ) | |

در این برهوت بی عشقی.....
در
این دنیای بدون دوستی و امید
در این دنیایی که هر کس عشق را با داشتن یک ابنات خرسی هم معنا می کند من
عشق را ...
من عشق را دوست داشتن تو و دوستانم معنا می کنم
من عشق را دوست داشتن خدا و بندگان
او
معنا می کنم
در این برهوت بی عشقی که عشق کلمه ای ست در دایره ی لغات انسان ها  پیش پا
افتاده
من عشق را برای یک نفر بزرگ می دانم

من عشق را لایق تمام دوستانم می دانم
و تا همیشه عاشق می مانم.....
چون عشق من تا بی نهایت باقی ست......

(پیوست یادداشت قبلی که هی گفتین...... ): ....)
نوشته شده در دوشنبه 89/4/28ساعت 7:28 عصر توسط نگین نظرات ( ) | |

عکس های پاره پاره ی من وتو سال های سال کنار پنجره مانده است،

و من سال های سال  به تکه پاره های عکس هایمان می نگرم،

حال من اصلا خوب نیست!

در حسرت داشتن یک عکس از تو می سوزم...

کاش می دانستی که من چه قدر برای دیدنت لحطه شماری می کنم ....
.
کاش می دانستی تکه پاره ی عکس هایت هنوز بوی تو را می دهند.....

کاش می دانستی که در تمام این مدت بدون تو یک عکس یادگاری هم ننداختم...

کاش می دانستی که من هنوز عاشقت هستم!!!!!!!!!!!!!!!!!!


نوشته شده در سه شنبه 89/4/22ساعت 1:16 عصر توسط نگین نظرات ( ) | |

به نام خدا....
سلام
بعد از مدت ها دارم برات نامه می نویسم ، همه چی خوبه؟؟؟؟؟ مدرسه ی جدید چه طوره؟؟؟؟
توی مدرسه ی  ما که بد جوری جای خالیت احساس می شه..........روز اول که باورم نمی شد اومدم مدرسه.........انگار یه چیزی کم بود و اون هم شما ها بودین!!!!!!
می دونی بچه ها همه خوبن سلام هم می رسونن بهت!!!

همه دل تنگ تو و بچه هان!!!!
راستش رو بخوای روز اولی که داشتیم با بچه ها اشنا می شدیم بایه دختره که اسمش ریحانهس رو به رو شدیم!!!می دونی همون موقع یاد قیچی و ریحانه گفتن هاش افتادم ویاد خنده های عصبیش و یاد رسی و  پیچش هاش و رسیدن به ریحانه هاش.....
نزدیک بود بزنم زیر گریه بد جوری دلم گرفت.......

راستش رو بخوای چند باری هم به یاد کاشی جون سیب داریم هلو داریم هم خوندیم!!!!!!
یه چند باری هم به یاد عبدو ی عزیز گفتیم
فقط عبدو...........
این دفعه به جز من عارفه هم دلش بد جوری گرفت.............
از قول من به عبدو بگو.......ضحی بد جوری دلش برای گفتن این جمله ی معروفت تنگ شده.....
ضحی عاشقتم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
راستی به صدرا هم بگو دسبندش رو نسیم اورده بودش مدرسه با دیدن دسبندش خیلی یادش کردیم خیلی زیاد......به صدرا بگو یادشه می گفتی
یا یادته هی می گفتی
هر جور صلاحه؟؟؟؟؟؟ یه لحظه یه لحظه.............
به هانیه و عطا هم بگو خیلی ماهن من با دبدن عکس هاشون همش یاد خاطرات خوبمون می افتم یاد دل سوزی های عطا و یاد مزاحم تلفنی های هانیه..........................................................................
راستی به کاشی هم بگو که متینی و فائز هنوز جای خالی براش توی کلاس می ذارن!!!!!!
به فاطمه سادات هم بگو که دیگه توی کلاس فلفلی نداریم.........بگو دیکه کسی نیست که بگه
عزیزمی!!!!!!!
به نگین (رفیع زاده) هم بگو .....بگو من دیگه توی کلاس تک نگین شدم!!!!!!بهش بگو از این موضوع خیلی ناراحتم......
به امنه بگو مو هاش رو خوب ببنده و بهش بگو که(سانسور)!
به ثمین (البرزی) هم بگو مروت پاسش کرده.......بگو جلسه ی اول برای حاضر غایب اسمش رو خوندن و همه کلی جاش رو خالی کردن....بهش بگو معلم جدیدمون خیلی خوبه.............

به مهتاب هم بگو بالاخره این گروهش رو که می خواست بزنه زد یا نه؟؟؟؟؟؟
به مازمور هم بگو یکی از بچه های جدیدمون خیلی شبیه اونه......بهش بگو همیشه یادشیم................

و زهرا (رضایی) بگو دلم براش تنگ شده................................................
و در اخر جات
خیلی خالیه امیدوارم از نامهمم خوشت اومده باشه و یادت نره به همشون سلام من رو برسونی.............
خیلی خیلی دوست دارم
به یادتم
نگین
تیر 89


نوشته شده در چهارشنبه 89/4/9ساعت 4:28 عصر توسط نگین نظرات ( ) | |

ای ابر های تیره ببارید ، دل من هم همچون شما هوای باریدن دارد...........................
نمی دانم برای چه..... نمی دانم برای که..........
من می دانم فقط دلم هوای باریدن دارد...........
می دانم دلم باریدن می خواهد........
همچون شما.....................
همچون همه ی ابر های تیره...........
راستی شما نیز بی بهانه می بارید؟؟؟؟
بی بهانه ی بی بهانه؟؟؟؟؟؟؟
یا دلتان می گیرد از دنیا و ادم هایش ومردمش..............یا از من ..........
دل من هم بد جوری گرفته.........
یادتان باشد اگر باریدید....
جای من نیز گریه کنید....................





نوشته شده در سه شنبه 89/4/1ساعت 10:8 عصر توسط نگین نظرات ( ) | |

   1   2      >

قالب وبلاگ : قالب وبلاگ