سفارش تبلیغ
صبا ویژن


.....من از آن روز که در بند توام آزادم

شنیدین داستان کسایی رو که دیگه حوصله ی هیچی رو ندارن؟؟؟؟
شنیدین داستان کسایی که یه زمانی عاشق یه چیزی هایی بودن ولی الان خالین؟؟؟؟
حکایت منه ...... حکایت من .....
من دیگه دستو دلم به نوشتن نمی ره ....
نمی ره که مطلب کپی پیستی می ذارم...... نمی ره که کم تر به همتون سر می زنم.....
من دیگه حال و حوصله ی این کیبرد و این جا رو ندارم.....
حال و حوصله ی تایپ این چرت و پرت ها رو ندارم....
هر وقت شما ها یه دلیل قانع کننده برای من پیدا کننین من خودم می اپم....

نوشته شده در پنج شنبه 89/5/14ساعت 5:48 عصر توسط نگین نظرات ( ) | |


قالب وبلاگ : قالب وبلاگ