• وبلاگ : .....من از آن روز که در بند توام آزادم
  • يادداشت : اگر طاقت نداري نخوان....
  • نظرات : 0 خصوصي ، 11 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    و حالا تو .

    تو گوش بده . . . .

    نيازي نيست خيره شوي به بادبادکي که دارد جولان مي دهد در اسمان بي خيالي . نيازي نيست.

    من برايت مي گويم . مي گويم که بداني .

    مي گويم که اگر خواستي بشنوي

    بشنوي از فلفلي که هر از چند گاهي با عجله خودش را به بچه هايي مي رساند که روزي با آن ها خنديده گريه کرده و بي ريا خاطره مند شده .

    من مي گويم . اين بار تو گوش بده به کسي که يک سال است عادت کرده به خاطره بازي . به اين که به جاي بغل کردن دوستان قديمي اش نوشته هايشان را بو کند و بچسباند در دل ديوار اتاقش تا هر بار يادش باشد که بودند آدم هاييي که روزي به فکرش بودند و او را فلفل صدا مي زدند .

    فلفل نمکي .

    سخت است از هر شنبه اي که مي آيد برنامه ريزي کني براي پانزده دقيقه . و تو فقط پانزده شصت ثانيه فرصت داري که با دوستانت حرف بزني . ديدار کني . بغلشان کني . و يک بار ديگر سوم ب اي بودن را به رخ بکشي .

    تنهايي اين نيست نگين من .

    تنهايي برنامه ريزي براي پانزده تا شصت ثانيه ديدار است .

    تنهايي يعني خاطره بازي با يک دوست .

    تو از چه مي ترسي ؟

    ترس سهم من است که براي همکلاسي شدن لحظه شماري مي کنم .

    زندگي را مي بيني.

    من بلدم که بگويم .

    دلتنگت هستم و بگويم کاش تو هم مي آمدي .

    بلدم بگويم دوستتتتتتتتتتت دارم

    پاسخ

    ...همه ي ما يه جورايي داريم تنهايي رو به دوش مي کشيم...اگر امروز از من بپرسند همه ي پول هايت را بابت چه مي دهي با صداي بلند مي گويم براي يک لحظه سوم ب اي بودن............:X