وبلاگ :
.....من از آن روز که در بند توام آزادم
يادداشت :
اين نامه ي يه بچه ست به امام زمان!!!!!!!!
نظرات :
1
خصوصي ،
18
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
هدي
عصر يک جمعه ي دلگير .دلم گفت بگويم بنويسم که چرا عشق به انسان نرسيده است ؟چرا آب به گلدان نرسيده است ؟چرا
لحظه اي باران نرسيده است ؟و هر کس که در اين خشکي دوران به لبش جان نرسيده است ؟به ايمان نرسيده است و غم
عششق به پايان نرسيده است ؟ بگو حافظ دل خسته از شيراز بيايد.
بنويسد .که هنوزم که هنوزاست چرا يوسف گمگشته به کنعان نرسيده است ؟چرا کلبه ي احزان به گلستان نرسيده است ؟دل
عشق ترک خورد :گل زخم نمک خورد :زمين مرد:زمين مرد :خداوند گواه است. دلم چشم به راه است و در حسرت يک پلک نگاه
است.ولي حيف نصيبم فقط آه است و همين آه خدايا برسد کاش به جايي: برسد کاش صدايم به صدايي ....